۵ پرسش بیپاسخ از «بازی مرکب»/ گافهای سریال خشن کرهای چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۱۱۳۳۵
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، تابستان امسال بود که سریال ۹ قسمتی «بازی مرکب» (Squid Game) توسط توسط نتفلیکس منتشر شد. این سریال خشن و ضدسرمایهداری، در مدت زمان کوتاهی توانست بین کاربران جای خود را باز کند و ۱۳۰ میلیون بیننده آنلاین داشته باشد. طبق آمار رسمی، این بازی در ۹۴ کشور رتبه اول را کسب کرد و ۱۴۲ میلیون خانوار آن را مشاهده کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«هوانگ دونگ هیوک» خالق سریال بازی مرکب این سریال را سال ۲۰۰۸ نوشت، اما کسی حاضر به حمایت برای تولیدش نبود. اما حالا وضعیت فرق کرده و سریالش آنقدر هوادار دارد که در مصاحبهای اعلام کرده ناچار به ساخت فصل دوم «بازی مرکب» است. او گفته داستان فصل دوم را در ذهنش دارد اما به دنبال آن است تا به خوبی فرآیند آن را برنامهریزی کند.
بنابراین، در حالی که منتظر فصل دوم هستیم، به این معنی است که میتوانیم منتظر پاسخ برخی از پرسشهایی باشیم که در پایان فصل اول در ذهن مخاطبان باقی ماندند.
۱ـ ماجرای نگهبانان چیست؟
میدانیم که نگهبانها افراد عادی هستند، زیرا یک شرکتکننده در بازی آبنبات لانه زنبوری (شیرینی دالگونا)، پس از ربودن اسلحه نگهبان، او را مجبور به برداشتن نقابش میکند و فریاد میزند: «تو فقط یک بچه هستی!» حال سؤال پیش میآید که نگهبانها چگونه جذب میشوند؟ و چه چیزی باعث میشود که آنها راضی به مشارکت در اجرای رقابتی بیرحمانه و تحقیرآمیز شوند؟ همچنین، فرصت های پیشرفت شغلی آنها چگونه است؟ یعنی چطور میتوانند از مقام دایره به مثلث یا مربع برسند؟
یک فرضیه میگوید که رنگ کارتی که داوطلب در طول فرآیند انتخاب برمیدارد، میتواند تعیین کند که بازیکن شوید یا نگهبان؟ گی-هون یک کارت آبی انتخاب کرد و به عنوان بازیکنی که لباس ورزشی سبز پوشیده بود، از خواب بیدار شد. شاید اگر او کارت قرمزرنگ را انتخاب میکرد، به عنوان نگهبان با لباس قرمز و ماسکی با تم پلیاستیشن از خواب بیدار میشد!
۲ـ بقیه برندگان کجا هستند؟
پروندههایی که افسر پلیس جون-هو پیدا میکند، نشان میدهد که بازیها حداقل از سال ۱۹۸۸ در حال اجرا بودهاند و ما میدانیم که برنده سال ۲۰۱۵، این-هو اکنون مدیر بازیها (Front Man) است. برندگان قبلی هم میتوانستند مانند او به بازی بپیوندند، اما چرا باید این کار را انجام دهند وقتی مبلغی بیش از جایزه اصلی بازی (معادل ۴۰ میلیون دلار) را در چنته دارند؟
این نشان میدهد که در جایی از دنیا چندین میلیاردر شاهد بازی بودهاند و هیچوقت هم فکر نکردهاند که حقیقت این بازی وحشتناک را بدانند و در حال تفریح، شاهد کشته شدن ۴۵۵ نفر به شکل وحشیانه بودهاند. مطمئناً در طول ۳۳ سال اجرای این بازی، یک نفر میتوانست حرفش را بزند، چه به دلایل اخلاقی یا حتی فروپاشی ذهنی.
۳ـ آن ۱۴ بازیکن غایب چه شدند؟
پس از رأیگیری اولیه درباره توقف یا ادامه بازی، ۱۴ بازیکن به بازی بازنگشتند چطور؟ آنها چهره عریان و واقعی بازی را دیدهاند - حدود ۲۰۰ نفر در اولین بازی (چراغ سبز، چراغ قرمز) جان باختند - و به این نتیجه رسیدند که جایزه کثیف بازی برای تبدیل آنها به قاتل کافی نیست. پس چرا حتی یک نفر از آنها تجربیات خود را به پلیس گزارش نکرد؟
این در حالی است که گی-هون سعی کرد بازیها را در حالی که آزاد بود، گزارش دهد. البته قابل درک است که پلیس به گزارش مردی با سابقه آشفته او اعتنا نکند، اما ۱۴ نفر دیگر چطور؟ یعنی هیچکدام گزارش جداگانهای به پلیس ندادهاند؟!
۴ـ بازی را واقعاً چه کسی اداره میکند؟
تا پایان بازی میدانیم که بازیکن شماره ۱ (اوه ایل-نام) بازی را ساخته است و ما به این باور رسیدهایم که او مسئول بازی است. پس چرا بازی پس از مرگ سازندهاش در صحنههای پایانی بازی همچنان ادامه دارد؟ گی-هون شاهد بود که استخدامکننده بازی یک بار دیگر دارد تجارت شیطانی خود را انجام میدهد، به همین دلیل سفر خود به آمریکا و رفتن پیش دخترش را در آخرین لحظات کنسل میکند.
از سوی دیگر مهمانان VIP که برای تماشای دورهای پایانی بازی حضوری میآیند، میگویند «مسابقه در کره بهترین است». آیا چند مسابقه وجود دارد؟ شماره ۱ واقعی کیست؟ و آیا گی-هون قرار است کل این سیستم فاسد را ویران کند؟
۵ـ آیا بازیکن شماره ۱ پدر واقعی گی-هون است؟
نام پدر گی-هون هرگز ذکر نمیشود، اما وقتی او و بازیکن شماره ۱ برای تیلهبازی به محله ساختهشده میروند، هر دو میگویند که در محلهای «درست مثل این» بزرگ شدهاند. وقتی گی-هون فاش میکند که فقط شیر شکلات دوست دارد، اوه ایل-نام میگوید که پسرش «درست مثل تو» بوده است. و زمانی که به نظر میرسد گی-هون بازی را برای همیشه ترک کرده است، اوه ایل-نام است که شخصاً برای یافتن او و بازگرداندن او به بیرون میرود، شاید پیش از مرگ، چند روز دیگر برای ایجاد پیوند دیرهنگام میان پدر و پسر فرصت باشد.
همچنین، ما اطلاعات کمی از پیشینه اوه ایل-نام داریم، اما مطمئناً میدانیم او یک پسر دارد. کسی که آخرین نفسهای خود را میکشد، انتظار دارد پسرش بر بالینش حاضر باشد، با این حال تنها کسی که در اتاق است تا شاهد مرگ او باشد، گی-هون است.
همچنین به نظر می رسد ارتباط خاصی بین شمارههای ایلنام و گیهون وجود دارد: شماره ۱، اولین، و شماره ۴۵۶، آخرین. آیا این دو نفر میتوانند اولین و آخرین اعضای خانواده خود باشند؟
این معما میتواند بسیاری از سوالات مطرحشده را حل کند. وقتی گیهون ظاهراً بهطور تصادفی موهایش را در پایان فصل قرمز رنگ میکند، آیا این معادل انتخاب یک کارت قرمز و بازگشت به بازی به عنوان کادر فنی است؟ برای گرفتن مسئولیت از پدرش به عنوان رئیس بازی در تجارت خانوادگی؟
باید منتظر فصل دوم ماند و دید چه اتفاقاتی رخ میدهد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: اسکویید گیم بازی مرکب سریال کره ای نتفلیکس بازیکن شماره 1
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۱۱۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسیر در دیوار زرد: اینجا دارم هدر میروم!
به گزارش "ورزش سه"، چارچوب دفاعی بروسیا دورتموند به دنیای فوتبال نشان داد که پست شماره 9 آن چیزی نیست که کیلیان امباپه را خوشحال میکند.
دیوار زردی که او در 90 دقیقه بازی رفت نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا در آن گرفتار شده بود، مثالی عالی برای رئال مادریدی بود که شروع به آماده شدن برای ورود این بازیکن فرانسوی میشود و در رئال مدتی است که میدانند امباپه هرگز یک شماره 9 ایدهآل نیست.
دیشب فقط ویتینیا و مارکینیوش در پی اس جی درخشیدند و نگذاشتند پاریس با شکستی سنگینتر برگردد. اگر آن تکل دقیق دقیقه پایانی مدافع برزیلی نبود، پی اس جی با بیشتر از یک گل سیگنال ایدونا پارک را ترک میکرد. ویتینیا مثل هر دو بازی رفت و برگشت برابر بارسا جواهر خط میانی تیمش بود و مهاجمان قدر پاسهای او را ندانستند. با این نتیجه، تیم آلمانی دلایلی خوب برای رویای یک فینال دیگر بعد از 2013 دارد اما گام به گام. آنها ابتدا باید از پارک دو پرنس دیدن کنند.
یافتن راه حل قبل از ورود امباپه
در تابستان گذشته، وینیسیوس مجبور شد بخشی از آموختههای خود را تغییر دهد، درسی که او را به یکی از بهترینها در فاز تهاجمی تبدیل کرده است. در واقع او خود را در خدمت ماموریت جدید آنچلوتی قرار داد. این ستاره برزیلی از زمانی که فوتبالش را شروع کرد، بهعنوان وینگر چپ بیشترین لذت را از بازی برده اما این تا رسیدن جود بلینگام به رئال بود.
آنجا شماره هفت رئال متوجه شد که بازی در نقشی غیر از وینگر، به او اجازه میدهد تا به دروازه نزدیکتر شود و او حالا کاملاً با نقش جدید خود سازگار شده، نقشی که میتواند مقدمه ورود کیلیان امباپه به رئال باشد.
شماره هفتی فرانسوی بهعنوان پست 9 مناسب نیست و قبلاً چندینبار به وضوح نشان داده است که در آن موقعیت احساس راحتی نمیکند. بازی لیگ قهرمانان برابر بروسیا نمونه کامل آن بود. کیلیان در نیمه اول محو بود و در نیمه دوم کمی بهتر اما نتوانست ناجی تیمش از جهنم دورتموند شود. رئال مادرید این مشکل را به موقع دید و حس کرد. رئال درست قبل از ورود بازیکن PSG به دنبال راه حلی برای آن بود.
کیلیان اسیر در دیوار زرد
ادین ترزیچ یک دیوار زرد رنگ برای کیلیان امباپه طراحی کرد. چارچوب دفاعی او کافی بود تا ستاره فرانسوی را عصبانی کند. عصبانی از اینکه آنطور که میخواست در جریان بازی قرار نگرفت. با هوملس که بهترین نسخه خود را بازیافته، امباپه دشواریهای زیادی در زمین داشت. او با تکلهای زیبای خود بارها امباپه را ناکام گذاشت و چندینبار ضد حمله فرانسویها را قطع کرد.
دیشب امباپه در حمله احساس تنهایی میکرد. بهترین عملکرد او درست زمانی بود که او به سمت چپ رفت. کیلیان یک توپ به تیر زد و پرتحرکتر نشان داد. در مجموع او ناامید و ناتوان از یافتن خط ارتباطی با ویتینیا، شماره هفت، سایه فوتبالیستی بود که ما به آن عادت کردهایم.
چهره گرفته و عصبی امباپه در پایان بازی حس واقعی او در پایان مسابقهای را نشان میداد که شاید مقدمه پایان رویای فینال لیگ قهرمانان برای او باشد و این بدترین وداع ممکن او با پاریس خواهد بود. 90 دقیقه دیگر در پارک دو پرنس و با امباپه در پست محبوبش، همه چیز ممکن خواهد بود.